۱۳۸۶ اسفند ۲۷, دوشنبه

معروف صفرزاده ( سازنده ساز و مخترع قیچک باس )


در همان مجلسی که بعد از سالها دوری علیرضا طاووسی را دیدم مردی بود لاغــر اندام با چهره ای
بسیار مهربان و دوست داستنی که پر واضح بود بیش از حد مورد احترام دوستان هنرمند حاضر بود.
حافظة ضعیفم او را به خاطر نمی آورد ولی معروف با خلوص نیت و یزرگواری تمام به یاریم شتافت.
او از بچه محل های قدیم من بود . او حالا یکی از نوآ وران و شـــــاهکار سازان آلات موسیقی بود .
حتی میتوان به جرئت گفت که یک مخترع بود . درد در وجودم پر شــــد که خدایا ما در مملکتمان چه
آنسان های بزرگی داریم و بی خبریم ، کسی مثل او اگــــــــــر در جائی دیگر از این کره خاکی بود بی
گمان جایش در بهترین دانشگاه ها و هنرستان ها و مراکز علمی بود تا آموخته ها و تجربه ها را به
جوانان آن دیار بیاموزد نه اینکه تنها هنرمندان و نوازندگان شاهکار هایش او را بشناسند . گـر چه
او را تازه پیدا کردم ولی مهرش به دلم جای هزار ساله گرفت و بار بعد هم کــه رفتم اولین کسی که
از هوشنگ سراغش را گرفتم او بود ، معروف کجاست ؟ میخواهم او را ببینم و بار دیگـــر او را در
منزل هوشنگ دیدم با همان چهره و همان خصوصیات دوست داشتنی .........

کتاب سیمای هنرمندان ایران – جلد سوم – صفحه 388 – 389 – 390 – 391 – 392 – 393

به سال 1322 شمسی ، معروف صفر زاده در آذربایجان دیده به جهان گشـــــــود . آذربایجانی که در
عرصة علم و ادب ، هنر و فرهنگ ، حماســـه و دلاوری ها ، از خود گذشتگی ها و ایثار در راه دین
و شرف و ایران و ایرانی همیشه پیشــــــگام در طول زمان ها بوده و امتحان خودرا داده و به حق ،
سر همیشه سرفراز ایران لقب گرفته است .
از این استان و گوشه و کنار آن هنرمندان با ارزش و بی ادعا بسیار بر خواسته و بی سر و صدا در
گوشه و کنار استان و کشور به خدمات خود مشـــــــــــغول هشتند .از جمله اینان در قسمت موسیقی
و ساختن لوازم و آلات مربوط به آن هم باید از همین معروف صفر زاده نام برد .
وی به خاطر مأموریت اداری پدرش اجبـــــــــارا ترک دیار می کند . در تهران تحصیلات ابتدائی را در
دبستان هاتف و متوسطه را در دبیرستان های جامی و دکتـــــر فاضلی و اشکانی ادامه داد. سال اول
دبیرستان بود که ضمن خواندن درس وارد فعالیت های هنری دبیرستان شد و با شرکت در نمایشنامه
ها و خواندن پیش پرده های نمایش ، وارد عرصة هنر و هنرمنـــــدان گردید ولی اینکار او را راضی
نکرد و علاقمند به ساختن ویولن از روی الگو هائی از ویترین بعضی مغازه های ساز فروشی شد .
مدتی از فعالیت های وی در این قسمت نمی گذر که دبییر کاردستی دبیرســــــــتان به نام خاتون آبادی
چون استعداد وی را در ساختن ســـــــــــاز می بیند وی را کمک و راهنمائی می نماید و او در کارگاه
دیرستان به طور عملی و تئوری به فعالیت ادامه میدهد و اولین ســــازی که می سازد سنتور بود که
توسط یکی از همکلاسی هایش از او خریداری می شود .
وی پس از چندی به خدمت سربازی میرود و پس از پایان خدمت به ســــاختن ویولن روی می آورد و
علی اکبر پور که یکی از موریسین های خوب و وارد و بی ادعا می باشــــــــد وی را یاری می کند و
صفر زاده در جاده ای صحیح و هموار قرار می گیرد که نتیجه کار او آثار وی می باشد .
صفر زاده آموختن ویولن و تئوری موسیقی را نزد اکبر پور فرا می گیـــــــــرد زیرا معتقد است که هر
سازندة ساز باید حتما خودش با نواختن ساز آشنائی داشته باشد تا بتواند نواقص ساز را رفع و عیوب
آنرا بر طرف سازد . صفر زاده ، از نظزیات و راهنمائی های ابراهیم قنبری ، شـــــــــادروان مرتضی
حنانه ، میلاد کیائی ، حسن یوسف زمانی ، علی اکبر پور ، علی برلیانی ، ناصر مســــعودی ، مهندس
گلشن ابراهیمی که از جمیع جهات راهنمای وی در ساختن ساز بوده اند به نیکی یاد می کند .
معروف صفر زاده ، هنرمند جستجو گر و مبتکری است که جهت هر چه بهتر شــــــــدن کار های خود
و خدمت به موسیقی کشور و ساز های ملی و محلی به اقصی نقاط مملکت مســـــــافرت کرده و تا حد
امکان می کوشد که روی ساز های مناطق مختلف کشور ، ابتکاراتی از خود نشان دهد و همین ذوق
و ابتکارات در وجود وی موجب گردید ، در سال 1366 جهت تحقیق و تفحص در ساخت ســـــــاز های
مختلف محلی و عملکرد آنان در موسیقی کشور به منطقة چابهار برود و با استاد کمادان ، که یکی از
مشهور ترین نوازندگان محلی قیچک یا غرّک است ، مسائل کلی این ســــــاز را با وی در میان گذارد
وهمین گفت وشنود مستقیم وی موجب شد که پس از باز گشت (( قیچک باس )) را بســــــازد. در طول


دسته و اندازه کاسة این ساز تغییرات و محاسبات لازم را انجـام داده و با انتخاب چوب مناسب و یک
تکه ساختن کاسه ، ساز صدای مطلوب تر و پر قدرت ترو منطبق با نت نویسی و نواختن پیدا کند .
این ساز فعلا در اختیار هنرمند گرامی منوچهر باستان سیر می باشد کــه امید است صفر زاده به این
کار پر ارزش خود ادامه دهد و در آینده شاهد ابتکارات بیشتر وی روی ســاز های ملی و محلی سایر
نقاط ایران باشیم ، زیرا با همه قدرت و اصالتی که قیچک دارد ، به علت مشـــــکلات عدیده ساخت و
کمبود نوازنده ، ناشناخته مانده و جز در منطقة سیستان و بلوچستان ، کمتـــــــــر کسی از آن و نحوة
نوازندگی اش اطلاع دارد .
فرخی سیستانی در بارة این ساز ، سروده :
هر روز یکی دولت و هر روز یکی غّر هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار
نوازندگان محلی ، این ساز را به وسیله بندی از گردن آویزان می کننـــــــــــــد و مثل عاشیقلار های
آذربایجان ضمن نواختن ، اشعار حماسی و عرفانی نیز می خوانند . در چند ســـــال گذشته ، به همت
کارگاه ساز ســـــــازی وزارت ارشاد اسلامی (( فرهنگ و هنر سابق )) ، این ســــــاز در سه نوع و
اندازة مختلف ( سوپرانو – آلتـــــــــــــو – باس ) ساخته شد که نوع باس آن از نظر محاسبات دارای
نواقصی بود.
در بارة این ساز ملی محلی باید یاد آور شـــــــــد که طی قرون متمادی ، بسیاری از ساز های مّلی ،
محّلی ، به علت تاخت و تاز های اقوام بیگانه و یا هجوم فرهنگ غرب ( که امروزه ما شــــــاهد چند
نمونه ساز های الکترونیــــکی فنّی هستیم که در اسباب بازی فروشی ها به حد وفور یافت می شود)
و از طرفی نبودن امکانات و هم آهنگ نبودن استادان موسیقی ، تک روی ســــــازندگان ساز و تقلید
کورکورانه از الگو های قدیم ساز ، همه موجب گردید که بسیاری از ســـــاز های ملّی و محلّی ما از
بین رفت و یا به غلت نواقص خود قابل اجراء در ارکستر ها نباشد . در این باره نگارنده وقتی از این
هنرمند سئوال کردم ، در جواب گفت :
-- بنده معتقد هستم بایستی هماهنگی لازم بین استادان فن به عمل آید تا بتوانیم ، ســاز های ملّی را
احیاء و با معیار علمی موسیقی تطبیق نمائیم و بنده ســـــــــــاز (( قیچک باس )) را به همین منظور
ساختم و با محاسبات دقیقی که برای ســــــــاختن آن روی این ساز انجام داده ام کاملا این نواقص بر
طرف گردیده است .

هیچ نظری موجود نیست: